کی تموم میشید شما؟یک- درود بر دوستان خوبم.دو- مرگ کیومرث پوراحمد، تازهترین اتفاق غمانگیز این روزهاست. پوراحمد از جمله کسانی بود که آدم باهاش احساس آشنایی قدیمی میکرد، انگار که قوم و خویشه، دوست و رفیقه. خود مرگ فینفسه چیز عجیبی نیست؛ مخصوصا مرگ هنرمند که با آثارش زنده و جاویده. درگذشت پوراحمد اما به خاطر نومیدی و یأسی که در وجودش موج میزده قابل بحثه. از همه بدتر این که نا
امیدی، گلوی امیدسازان کشور ما رو گرفته. کی باور میکرد یه روز خالق «قصههای مجید» خودکشی کنه؟ کی موقع تماشای اون سریال جذاب و پر از زندگی، میتونستیم حدس بزنیم آفریدگار کار، روزی با طناب دنبال مرگ خواهد گشت؟ یاد عذرخواهی پارسال بیژن بیرنگ از مردم افتادم، بابت ساخت سریال خانه سبز. میگفت: «ما اشتباه کردیم به مردم امید واهی دادیم. اشتباه کردیم گفتیم همه چیز درست میشه.» پوراحمد مرد نجیبی بود. دغدغهمند بود. بیعار نبود، بیغیرت نبود. قلب و رگ و حس داشت و غم دیگران رو میخورد. وقتی خبر خودکشیش رو شنیدیم، یاد یه سکانس از فیلم «یه بوس کوچولو» افتادم. جمشید مشایخی میخواست خودکشی کنه که موفق نشد. بابک حمیدیان که نقش نوهش رو بازی میکرد ازش پرسید: «چرا پدربزرگ؟ شما که به همه امید میدادید.» مشایخی هم جواب داد: «اونقدر به بقیه امید دادم که دیگه چیزی واسه خودم نموند.» قامت پوراحمد در خاک،
پیکر زخمخورده امیده، مثل فرماندهی که جلوتر از سربازهاش تسلیم شد. ای بر باعث و بانیش لعنت... سه- رشد انفجاری قیمتها در ایران طوریه که یا شما قبلا چیزی داشتی، یا دیگه هرگز نخواهی داشت. اگه سرمایهای مثل خونه یا زمین، جواهر، ارز، خودرو و... داشتی که الان بخشی از این بازاری و باز در اغلب اوقات ضرر میکنی چون زندگی به طور کلی در شناسنامهات را چند میفروشی؟...
ادامه مطلبما را در سایت شناسنامهات را چند میفروشی؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : behraveshh بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 13:08